عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



یک خانم روسی و یک آقای آمریکایی با هم ازدواج كردند و زندگی شادی را در سانفرانسیسکو آغاز كردند.

طفلكی خانم،زبان انگلیسی بلد نبود اما شوهرش می توانست با زبان روسی با او  ارتباط برقرار كند.

یک روز او تنهایی برای خرید ران مرغ به مغازه رفت.اما نمی دانست ران مرغ به زبان انگلیسی چه می شود.

برای همین اول دست هایش را از دو طرف مانند بال مرغ بالا و پایین كرد و صدای مرغ در آورد. بعد پایش را بالا آورد و با انگشت رانش را به قصاب نشان داد.قصاب متوجه منظور او شد و به او ران مرغ داد.

روز بعد او می خواست سینه مرغ بخرد.باز هم او نمی دانست كه سینه مرغ به انگلیسی چه می شود.دوباره با دست هایش مانند مرغ بال بال زد و صدای مرغ در آورد.بعد دگمه های پالتو اش را باز كرد و به سینه خودش اشاره كرد.قصاب متوجه منظور او شد و به او سینه مرغ داد.

روز سوم خانم،طفلک میخواست سوسیس بخرد.شوهرش را به همراه خودش به فروشگاه برد ...

فکر بد نکنید!!! حواستون كجاست؟

شوهرش انگلیسی صحبت میكرد.





:: موضوعات مرتبط: داستان کوتاه , ,
:: بازدید از این مطلب : 476
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : Bahram
ت : سه شنبه 16 آبان 1391
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:









نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان Harmonic... و آدرس bahram3.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com